جام الست

ساخت وبلاگ

 زندگینامه امام خامنه ای (مدظلــه العالی)

سيد على حسینی خامنه‌اى فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌ و المسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. او دومين پسر خانواده بود و زندگى مرحوم سيد جواد خامنه‌اى هم مانند بيشتر روحانيون و مدرسان علوم دينى، بسيار ساده: «پدرم روحانى معروفى بود، اما خيلى پارسا و گوشه‌گير [...] زندگى ما به‌سختى مى‌گذشت. من يادم هست شب‌هايى اتفاق مى‌افتاد كه در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت براى ما شام تهيه مى‌كرد. [...] آن شام هم نان و كشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.
در حوزه علميه
ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند.
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».
ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.
 در حوزه علميه نجف اشرف
آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ايشان به مشهد باز گشتند.
 در حوزه علميه قم
آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.
 مبارزات سياسى
آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».
 همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)
آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه ها و تبعيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.
 دوّمين بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.
 سوّمين و چهارمين بازداشت
کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.
 پنجمين بازداشت
حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد:
«از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».
 بازداشت ششم
در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان
که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.
 در تبعيد
رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.
 در آستانه پيروزى
درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.
 پس از پيروزى
آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم:
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق.
٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366.
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.

نسب و شجره نامه امام خامنه ای (مدظلــه العالی)

نسب آیت الله خامنه ای به حضرت سلطان سیدمحمد که از سادات حسینی است و با چهار واسطه فرزند امام سجاد می شود می رسد. ایشان به دلیل ظلم و جور عباسیان به مناطق مرکزی ایران و تفرش ، آشتیان وفراهان می آیند و از سوی مردم آن مناطق مورد استقبال قرار می گیرند ولیمأموران عباسی در تفرش ایشان را دستگیر و شهید می کنند و هم اکنون مزارایشان در میقان اراک قرار داد . سید محمد فرزند سید محمدتقی ، فرزند سیدمیرزا علی ، فرزند سید میرزا اکبر ، فرزند سید فخرالدین از شجره مبارک حضرتسلطان سید محمد است که از تفرش به آذربایجان مسافرت می کنند و در شهرخامنه – 80 کیلومتری شمال غربی تبریز – ساکن می شوند . بعد از وی سید حسین ،فرزند سید محمد در خامنه مشغول هدایت و ارشاد مردم می شود و البته به نجفاشرف سفر می کنند و در آنجا به درس و بحث اشتغال می ورزند . ایشان جد حاجسید علی خامنه ای بودند.


منابع:
www.leader.ir
www.leader-khamenei.com

 
جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 654 تاريخ : 22 تير 1394 ساعت: 21:10

متن شایعه منتشر شده در شبکه های اجتماعی به همراه تصویر:

 دانشجوی ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد در ...یکی از رشته های مهندسی..به خاطر یک قوطی آبجو،بعد از 6 روز بازداشت....29 بار تجاوز توسط 7 نفر...در آخر 80 ضربه حد!!!!به نظرتان در نگاه او چه دیدم؟؟؟؟فقط نفرت

                                     

پاسخ شایعه:

1-رسانه هاي ضد انقلاب اخيرا با انتشار این خبر كذب سعي در منحرف كردن افكار عمومي دارند اين درحالي است كه اگر شما این عکس را در سرویس عکس گوگل بصورت معکوس (آپلود و سرچ) جستجو کنید درمي يابيد كه اين عكس مربوط  به تجاوز و شلاق زدن به يك دختر عربستانی است كه در شبكه خبری سی ان ان و برخی دیگر از سایتهای خارجی منتشر شده است.

http://ireport.cnn.com/docs/DOC-1222509

http://directorblue.blogspot.com/2013/04/tolerance-shiite-woman-sentenced-to-8.html

 

2- متن منتشر شده نیز مانند تصویر دروغی بیش نیست و هیچ گونه سند و منبعی بر این ادعا وجود ندارد. ای کاش سازندگان این دروغ های بی پایه و اساس نگاهی هم به قوانین جمهوری اسلامی ایران بیندازند.

 

3- فصل بیست وهشتم قانون مجازات  اسلامی در باب تجاهر به استعمال مشروبات الکی قرارداده شده بر این اساس ماده 701 آن قانون بیان داشته هرکس متجاهراً و بنحو علن در اماکن ومعابر ومجامع عمومی مشروبات الکلی استعمال نماید علاوه بر اجرای حد شرعی شرب خمر به دو تا شش ماه حبس تعزیری محکوم می شود.

باید دانست خریدن وحمل یا نگهداری مشروبات الکلی نیز جرم است وبموجب ماده 702قانون مجازات اسلامی مرتکب به سه تا شش ماه حبس و یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می شود البته قصد مرتکب که به قصد کسب منفعت باشد یا نباشد تاثیری در این جرم ندارد.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=251095

 

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

م.م.م

 وبلاگ جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 5075 تاريخ : سه شنبه 30 تير 1394 ساعت: 0:23

از بس که نداشته هایمان را به رخمان کشیدند ما ایرانیان، ایران را از سومالی و بنگلادش هم کمتر میدانیم . کمی هم از داشته هایمان بدانیم ...

 

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺍﻣﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﭘﺪﺍﻓﻨﺪ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻻﻧﺒﯿﺎ(ﺹ‏)

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻧﺎﻭﺷﮑﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﮊﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ(100متر در ثانیه)

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺷﮑﺎﺭگاه ﭘﻬﭙﺎﺩ RQ170 ﻓﻮﻕ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎی ﻭ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﺪﻝ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﭘﻬﭙﺎﺩ ﻣﻮﺷﮏ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﭺ3

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺠﻬﯿﺰﺍﺗﺶ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ 33 ﺭﻭﺯ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻮﻓﻖ ﭘﻬﭙﺎﺩ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮﻓﺮﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 3ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻋﮑﺴﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﻓﻮﻕ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻣﺎﻧﻌﯽ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﯾﻌﻨﯽ ﻋﮑﺲ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ!!!

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻮﻓﻖ ﺩﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﻭﻣﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﻐﺰ ﻭ ﻧﺨﺎﻉ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ, ﺩﺍﻋﺶ, ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ, ﺣﺘﯽ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﯾﯿﻞ ﻫﻢ نمی توﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﻨﯿﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺛﺒﺎﺕ ﮐﻨﻨﺪ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ, ﺗﮏ ﺑﻪ ﺗﮏ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﯿﺸﻮﻧﺪ, ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﯿﺤﺪﺵ ۸۴ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺘﺤﺪﺃ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ۸ ﺳﺎﻝ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺶ ﺭﺍ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ.

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﺩﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﻋﻠﻮﻡ ﻧﺎﻧﻮﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺮ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﮔﯿﺎﻫﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﻡ.ﺍﺱ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﻨﺪ

ﻫﻤﻮﻃﻦ :
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ را دست کم نگیریم

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 2085 تاريخ : جمعه 26 تير 1394 ساعت: 20:44

متن شایعه به همراه تصویر:

دولت فرانسه به مناسبت نتیجه مثبت توافق گروه5+1 با ایران و لغو تحریمها دیشب به افتخار ایران زمین به مدت دو ساعت برج ایفل را به سه رنگ زیبای سبز سفید و قرمز مزین و نورافشانی کرد.

                                                       

پاسخ شایعه:

تصاویر منتشر شده  مربوط به نورافشانی برج ایفل به رنگ پرچم کشور مکزیک هست.که در چهارده جولای 2015 به مناسبت حضور رییس جمهور کشور مکزیک در پاریس انجام شد.

همانطو که میدانید رنگهای پرچم ایران به صورت افقی می باشد و پرچم کشور مکزیک به صورت عمودی.

تصاویر کامل مراسم نورافشانی به افتخار کشور مکزیک در لینکهای زیر:

http://www.zimbio.com/pictures/5kiwxpqWOyQ/2015+Bastille+Day+Fireworks+Eiffel/browse

http://www.gettyimages.com/detail/news-photo/the-eiffel-tower-is-enlightened-with-colors-of-the-mexican-news-photo/480693584

پرچم کشور مکزیک:

                                

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

محمد مهدی متقی

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 6739 تاريخ : سه شنبه 30 تير 1394 ساعت: 0:22

متن پیام منتشر شده در شبکه های اجتماعی به شرح زیر است:

در ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ روزهای هفته بدین گونه بوده است:

ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺪ = ﺷﻨﺒﻪ
ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ = ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ
ﻣﻪ ﺷﯿﺪ = ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ
ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺷﯿﺪ = ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ
ﺗﯿﺮﺷﯿﺪ = ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ
ﻫﺮﻣﺰﺷﯿﺪ = ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ
ﻧﺎﻫﯿﺪﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﺁﺩﯾﻨﻪ = ﺟﻤﻌﻪ

اکنون به نام روزهای هفته دقت کنید:
ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺪ = ﺷﻨﺒﻪ
Saturday = Satur + day
Satu = ﮐﯿﻮﺍﻥ
---------

ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ = ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ
Sunday = Sun + day
Sun = ﺧﻮﺭ (ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ) = ﻣﻬﺮ
---------
ﻣﻪ ﺷﯿﺪ = ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ
Monday = Mon + day
Moon = ﻣﺎﻩ
---------

ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺷﯿﺪ = ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ
Tuesday = Tues + day
Tues = God of war = Mars
Mars = ﺑﻬﺮﺍم
---------

ﺗﯿﺮﺷﯿﺪ = ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury
Mercury = ﺗﯿﺮ
---------

ﻫﺮﻣﺰﺷﯿﺪ = ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter
Jupiter = ﻫﺮﻣﺰ
---------

ﻧﺎﻫﯿﺪﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﺁﺩﯾﻨﻪ = ﺟﻤﻌﻪ
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues
Venues = ﻧﺎﻫﯿﺪ !

بسیار جالبه که غربی ها هم اسم روز ها هفته را از فرهنگ غنی ایرانی گرفتن و ما اصلا خبر نداشتیم و حتی نمیدونیم عربها چگونه واسمون تغییرش دادند

مرجع:
تاریخ باستان جلد 10 صفحه1985

 

پاسخ شبهه:

1- این موضوع که سیستم روزشماری در ایران باستان به صورت ماهانه بوده یا هفتگی ، میان مورخین اختلاف است ولی بسیاری از مورخین اصل متن را میپذیرند.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87

 

2- جالب است بدانید به عقیده تاریخدانان سیستم روزشماری هفتگی نه به وسیله اعراب بلکه به وسیله حکومت منحرف شده از دین زردشت یعنی حکومت ساسانی از تقویم ایران حذف شد.

همان حکومتی که به وسیله مسلمانان سرنگون گردید.و پس از اسلام سیستم روزشماری هفتگی که از افتخارات ایرانیان میباشد به تقویم ایران بازگشت.

دخل‌ و تصرف‌های فراوان ساسانیان و به ویژه موبدان درباری آن دوره در تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین بسیار زیاد است و می‌توانیم چنین احتمال دهیم که کنار نهادن هفته‌شماری از تقویم‌ها نیز دستاورد چنین تحریف‌هایی باشد.

http://ghiasabadi.com/hafteh.html

 

3- نام گذاری به روزهای هفته به صورت فعلی نیز کار اعراب  نیست. چون اساسا اعراب از حروفی مثل( چ و پ) محروم هستند. برای مثال : چهارشنبه 

همچنین نام روزهای هفته به جز جمعه  ترکیبی از اعداد پارسی می باشد. یک و دو  و ...........

ولی نژاد پرستان و اسلام ستیزان  با انتشار  چنین متن هایی سعی در تخریب وجهه اسلام و ایجاد اختلاف بین ایرانیان و اعراب دارند.

در شاهنامه فردوسی بیشتر از یکصد و بیست بار واژه هفته و دو بار واژه چارشنبه بکار رفته است: «ستاره شُمَر گفـت بهرام را/ که در چارشنبه مزن کام را» (از داستان نبرد بهرام چوبینه با پرموده پسر ساوه شاه).

از آنجا که شاهنامه فردوسی را ترجمان وفادار داستان‌ها و بازگویه‌های دوران باستان می‌دانند، بعید است که فردوسی بدون اینکه چنین مفهومی در متون مبنا بکار رفته باشد، تا این اندازه از آن بهره گرفته باشد.

 

4- نکته جالب دیگر منبع ارایه شده در متن است کتاب (تاریخ باستان) با نام کامل (تاریخ ایران باستان) است.

یک مجموعه سه جلدی نوشته حسن پیرنیا و چاپ شده به كوشش انتشارات دنياي كتاب می باشد.

حال نگارنده متن پیام جلد 10 و صفحه 1985 را از کجا در آورده الله اعلم.

http://library3.tebyan.net/newindex.aspx?pid=122794

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 2565 تاريخ : جمعه 26 تير 1394 ساعت: 8:40

                

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 1515 تاريخ : پنجشنبه 25 تير 1394 ساعت: 10:42

قسمت دوم:      

عاقبت اعتماد به امریکا!!!

        

مصدق پس از کودتای 28 مرداد و در دادگاه نظامی؛ او در این دادگاه به سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم شد.

بسیاری از کارشناسان تاریخ مشروطه بزرگ‌ترین اشتباه مصدق را دوری از مرجعیت و روحانیون و در عین حال اعتماد به آمریکایی‌ها دانستند. به همین دلیل نیز روز ملی شدن صنعت نفت را روز جدا ساختن انگلستان از این صنعت و وابسته ساختن آن به آمریکایی‌ها می‌دانند. 

با ایجاد اختلاف میان آیت‌الله کاشانی به عنوان رهبر دینی نهضت و مصدق به عنوان رهبر ملی، باعث شد انحرافات زیادی در اصل انقلاب مشروطه به وجود آید و پس از آن بود که آمریکایی‌ها به عنوان قدرت نو ظهور بعد از جنگ‌های جهانی اول و دوم توانستند جای انگلستان را در خاورمیانه گرفته و به بزرگ‌ترین منبع نفتی منطقه یعنی ایران دست پیدا کنند. در نهایت این آمریکا بود که معادله و بازی جدید در ایران را با کودتای 28 مرداد برد و اعتماد بیش از حد در نهایت کار را به سرانجام شومی کشاند.

در این میان نزدیک‌شدن و اعتماد مصدق به آمریکا در کنار دشمنی عمیقش با انگلیس، باعث شد که وی بدون توجه به مشی مشترک این دو کشور، از این ارتباط صمیمی با آمریکا متضرر شده و در واقع تمام نهضت را دچار اضمحلال کند. یکی دیگر از اشتباهات مصدق آن بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به قدرت سوم یعنی امریکا گرایش پیدا کرد. مصدق حتی آنقدر خوش خیال و خوش‌بین بود که به «آیزنهاور» نامه نوشته و از او درخواست کمک و مساعدت کرد! او در نامه خود چنین می‌نویسد:
«ملت ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت حکومت آمریکا موانع به‌وجود آمده در کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنانچه حکومت آمریکا قادر نیست چنین موانعی را مرتفع سازد، می‌تواند کمک‌های اقتصادی را در اختیار ایران قرار دهد تا این کشور بتواند سایر منابع طبیعی خود را مورد بهره‌برداری قرار دهد. ایران، سوای نفت، منابع طبیعی دیگری نیز دارد که بهره‌برداری از آن‌ها به حل مشکلات آن کمک می‌نماید، لکن تحقق این منظور بدون کمک اقتصادی خارجی مقدور نیست. در خاتمه، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این پیام توجه لازم مبذول خواهید داشت.»

گرچه جواب دولت امریکا به نامه مصدق منفی بود اما مصدق گویا تا آخرین لحظات دولتش، همچنان به امریکا امیدوار بود. همین هم بود که در نهایت موجب سقوط دولت مصدق و کودتا علیه وی شد به طوری که بعد از گذشت شصت سال از کودتای 28 مرداد 1332، ایالات متحده اسناد دخالت خود در کودتا علیه دولت مصدق را منتشر ساخت. در حقیقت بزرگ‌ترین اشتباه مصدق همانی بود که رهبر انقلاب، در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان رد تاریخ 12 آبان ماه سال 92 فرمودند:
«هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکایی‌ها متوسّل شد؛ آمریکایی‌ها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آن‌ها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای 28 مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند.»

کودتای 28 مرداد در شرایطی رخ داد که مصدق تمام تلاش خود را کرده بود تا بر موجی که در دنیا به راه افتاده بود سوار شده و به جای انگلستان، آمریکا را به عنوان ابرقدرت نوین به رسمیت بشناسد. او می‌خواست با توسل به آمریکایی‌ها زمینه ای از قدرت و اختیارات را برای خود فراهم سازد که دیگر هیچ قدرتی توان تغییر آن را نداشته باشد. با این حال مدرس در آخرین دقایق تنها ماند. نمونه این تنهایی و فراموشی را این روزها می‌توان در مصر مشاهده کرد. محمد مرسی نیز مانند مصدق بعد از انقلابی به روی کار آمد که خواسته‌اش اتکا به منابع و توان داخلی و ایجاد تغییرات بزرگ در ساختار قدرت بود. با این حال همان طور که تاریخ استعمارگری آمریکا نشان داده، نمی‌توان انتظار داشت انقلابی در کشوری برای روی کار آمدن مسئولان مردمی شکل بگیرد و رد پای آمریکا برای بازگرداندن کودتا در آن را مشاهده نکرد. مرسی نیز مانند مصدق به شدت بر روی نقش آمریکا به عنوان حافظ و نگه‌دارش در رأس قدرت حساب باز کرده بود. مرسی نیازمند کمک‌های آمریکا بود بنابراین جرئت دست زدن به کمپ‌دیوید را نداشت.

وی همچنین برای کمک‌های مالی مجبور بود روی شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس حساب کند و بنابراین نمی‌توانست در سیاست‌های کلان کشورش تغییر جدی ایجاد کند.

دولت برخاسته از رای مردم در مصر که می‌خواست دشمنانش را مدیریت کند در دام طراحی‌ها و برنامه‌ریزی آنان قرار گرفت و با اعتمادی که با امریکا و سرسپردگان برخی از کشورهای اسلامی کرد در کمتر از یکسال منجر به سقوط حکومت مرسی شد.

سقوط دولت مرسی درس بزرگی برای کشورهای منطقه بود. سرنوشت مرسی و مصدق بعنوان دو رهبر ملی در دو کشور اسلامی آنهم با فاصله زمانی بیش از 100 ساله، درس بزرگی برای جهان اسلام و کشورهای انقلابی است که نشان داد باید ضرب‌المثل های آمریکایی در مورد اعتماد را جدی گرفت : نمی‌توان به کسی اعتماد کرد که یک بار از اعتماد شما سوء استفاده کرده و شاید بهتر است اول بیازمایید و بعد اعتماد کنید.

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 544 تاريخ : پنجشنبه 25 تير 1394 ساعت: 10:04

مقدمه

برخی از محافظه کاران و نان به نرخ روز خور ها با انتشار پیامهایی سعی دارند اقدامات امیر کبیر ، دکتر مصدق و دکتر ظریف را در کنار هم قرار داده و مقابله به موقع و قاطعیت در برار دشمنان یک کشور را زیر سؤال ببرند.

ان شاء الله طی سه مطلب جداگانه به توضیح اقدامات این سه شخصیت میپردازم.

قسمت اول:

ایا امیر کبیر بدون قاطعیت و فقط با مذاکره دست به اصلاحات زد؟؟؟

           

شخصیت بزرگ و والای امیر کبیر و اقدامات مهم وی برای ترقی ایران بر کسی پوشیده نیست.تعداد خدمات امیر کبیر به این مرز و بوم بسیار زیاد است ولی در اینجا سعی دارم اقدامات مهم وی که همراه با قاطعیت و اقدام به موقع در برابر دشمنان بود را برشمرم تا یادآوری باشد برای برخی که خود را به خواب زده اند.تا بدانند همیشه مذاکره کار ساز نیست.

1- سركوب شورش سالار در خراسان:

 سالار)فرزند آصف­الدوله( در زمان محمدشاه شورش كرد و سركوب گردید. در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه وی از گرفتاری‌های موجود استفاده كرد بر مشهد مسلط شد. امیركبیر كه اقدامات حشمت­الدوله(حاكم خراسان) را در سركوبی سالار مؤٍثر نمی‌شناخت و از مساعدت نمایندگان خارجی هم متنفر بود حشمت­الدوله را به حكومت آذربایجان منصوب كرد و سلطان مراد احتشام­السلطنه را مأمور سركوبی سالار ساخت وی توانست با قتل سالار و افرادش به غائله خاتمه دهد.

2- فرمان قتل سیدعلی محمد باب:

امیرکبیر، دستور داد که باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود؛ در تبریز تیرباران شد.

3- فرمان قتل سالار پسر آصف‌الدوله:

سالار والی خراسان که طرفدار تجزیه‌طلبی و جدایی خاک خراسان از ایران بود، در زمان ناصرالدین‌شاه شورش کرد. امیرکبیر، سپاهیانی را به خراسان فرستاد و آنان را سرکوب کرد.

4-  سر و سامان دادن به ارتش:

امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آن‌ها و برکشیدن صاحب‌منصبان بی‌طرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بی‌فایده در نظام سازمانی را پایه‌گذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بی‌شغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحب‌منصبان، شایستگی ایشان گشت. مهمات‌سازی در زمان او رشد کرد و توپ‌ریزی و باروت‌سازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.

 

در قسمت دوم از این مطلب نتیجه اعتماد دکتر مصدق به دولت امریکا و کودتای 28 مرداد را بررسی خواهیم کرد.

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 659 تاريخ : سه شنبه 23 تير 1394 ساعت: 21:28

اخیرا در شبکه های اجتماعی تصویری به همراه یک نقل قول از ایت الله طالقانی منتشر شده است که به شرح زیر می باشد:
 
             طالقانی
 
امام خمینی(ره) که وارد شدند، همه برای دستبوسی هجوم آوردند ... طالقانی در گوشه ای نشسته و به صحنه خیره شد. حضار علت را جویا شدند، طالقانی گفت : بنده فکر میکردم برای پایان دادن به این دست بوسی ها انقلاب کردیم!
 
 
پاسخ شبهه:
1- توضیحاتی در مورد تصویر:
تصویر منتشرمربوط به مراسم استقبال از امام خمینی (ره) میباشد. ایت الله طالقانی از یاران حضرت امام و زمینه سازان حضور حضرت امام در ایران میباشند.
رفتن به استقبال امام فرصتی بود که هیچ کسی نمی‌خواست آن را از دست بدهد. به خصوص یاران نزدیکتر ایشان دل توی دلشان نبود تا زودتر مسیحی را ببینند که نفسش روح اللهی بود و جان همه مردم را زنده کرده بود. یکی از این یاران آیت‌الله طالقانی بود که ایشان هم به فرودگاه مهرآباد رفته تا ورود امام را از نزدیک مشاهده کند. تصویری که مشاهده می‌کنید انتظار ایشان است در روز ورود امام خمینی به ایران در 12 بهمن 1357.
بوسیدن دست عالم و سید در اسلام مانعی ندارد لذا انتساب این نقل قول به آیت الله طالقانی از این نظر مردود هست.

بوسیدن دست اجباری نیست ، لذا این که آیت الله طالقانی نبوسد مشکلی ندارد.

 

2- بوسیدن دست در اسلام:
بوسیدن دست پدر و مادر،سادات،علما در اسلام اشکالی ندارد و حتی توصیه شده است.برای نمونه امام صادق علیه السلام می فرمایند:
لا يُقبّل رأسُ أحد و لا يداه ؛ إلا رسول الله أو من اُريد به رسول الله سر و دست كسي را نبايد بوسيد به جز رسول خدا ص, يا كسي كه با بوسيدن سر و دست او رسول خدا ـ صلّي عليه و آله ـ قصد شود
كليني, محمد بن يعقوب، اصول كافي, نشر دارالكتب الاسلاميه, چاپ چهارم, 1365 هـ , ق، ج2, ص185.

لذا همان طوری که در روایت مشاهده کردید گفته شده بود سر و دست کسی را نباید بوسید ، اما بعد از آن یک حکم استثنایی آمد:
به جز رسول خدا ص , يا كسي كه با بوسيدن سر و دست او رسول خدا ـ صلّي عليه و آله ـ قصد شود

سادات فرزندان رسول خدا(ص) هستندعلما و پیشوایان دینی وارثان دین و محافظان دین اندولی فقیه حاکم شرع است و مشروعیتش را از حکم خدا و کلام معصوم می گیرد،چرا که امام صادق علیه السلام می فرمایند: "رد و انکار حکم حاکم اسلامی رد و انکار ماست و رد و انکار ما رد بر خداست که حد شرک برخداست"
(کلینی ؛الکافی،ج1،ص67،ح10).

در نتیجه بوسیدن دست سید،عالم دین و مخصوصا ولی فقیه هیچ اشکالی ندارد ، زیرا با بوسیدن سر و دست آنها بوسیدن سر و دست رسول خدا (ص) قصد می شود.

 

3- تفاوت بوسیدن دست امام خمینی و شاه:

دانه فلفل سياه و خال مه رويان سياه

هر دو جانسوزند اما اين كجا و آن كجا

حضرت امام خمینی(ره) هم سید بود.....هم فقیه دینی که ولی فقیه زمان خویش نیز بودند....لذا بوسیدن دست ایشان هیچ اشکالی ندارد ولی شاه ملعون نه سید بود و نه عالم دینی و نه هم حاکم اسلامی ، بلکه عمله دست دشمن و خائن و یک جنایت کار بود.

بوسیدن دست حضرت امام (ره) اجباری نیست...بلکه از روی میل قلبی عده ای دست آقا را می بوسند اما بوسیدن دست شاه از روی اجبار است و تکبر و غرور در صورت شاه دیده می شود...

شاه مفسد وطن فروش و عیاش و نوکر اجنبی را با امام مرجع و عالم و متدین را نمی شود یکی گرفت.

درباریان چاپلوس و بادمجان دورقاب چین و نوکران شاه که برای رسیدن به منافع بیشتر و خود شیرینی دست شان ملعون را می بوسند را نیز نمی توان با مردم عادی و ساده دل که فقط از باب عالم و مرجع بودن و نه چاپلوسی و رسیدن به نفع بیشتر بوسه بر دست نائب امام زمان خود می زنند مقایسه کرد.

تفاوت این دو را ناقص العقل ها هم متوجه هستندحال دشمنان انقلاب و امام برای رسیدن به مقاصد پست خود اقدام به چنین مقایسه هایی می کنند و خود را به خواب که نه به مردن زده اند تا حقایق را نبینند.

دست امام را كارگران و كشاورزان و فقيران هم مي بوسيدند بدون اجبار بلكه از روي عشق و علاقه ولي دست شاه را افرادي مي بوسيدند كه آخوري چاق داشتند

امام هم این طوری نبودند که هر وقت کسی می امد دست اش را دراز می کرد که بیا و ببوس بعدا حرفتو بزن این فکر اشتباه است  ان زمان مردم به امام عشق می ورزیدند برای ادای احترام و ابراز ارادت و محبت دست امام می بوسیدند
خب امام چه می کردندشما دران شرایط باشید مانع شدن امام از دست بوسیدن شاید برای خیلی ها سنگین می امد که چرا امام مانع از این عمل من شدند و شاید من بد هستم و............

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 5690 تاريخ : سه شنبه 23 تير 1394 ساعت: 10:24

ادرس وبلاگ قبلی جام الست روی سرور بلاگفا

جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 913 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:42

«يسئلونك عن الخمر والميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما؛ از تو درباره شراب و قمار مي پرسند. به آنها بگو در اين دو گناه بزرگ و منفعت هايي براي مردم است ولي گناه و زيان آنها از نفع و سودشان بيشتر است» (بقره، آيه 219)

در شبکه های اجتماعی پیامی مبنی بر فواید نوشیدن شراب انتشار یافته مطلب زیر جوابی بر پیام مذکور میباشد.

آثار شراب در دستگاه گوارش

الکل مخاط زبان و حس ذائقه را ضایع و بزاق دهان را کم می کند و ترشح آن را از نظم می اندازد و نیز مخاط معده را تحریک و ترشی آن را کم می کند و با انعقاد عامل هضم که پپسین نام دارد چه بسا موجبات استفراغ را که همراه با مایعی به نام بلغم که اغلب با لخته های خون همراه است فراهم می سازد، و امراض مختلف معده و روده و گشادگی زیاد از حد معده، تورم و خراشیدگی روده ها و التهاب جهاز هاضمه، اسهال های سخت و یبوست شدید در اثر لطمه دیدن روده بزرگ شخص الکلی را تهدید می کند.

اثر آن در کبد

کبد عضو حساس، قلعه بزرگ دفاعی بدن بوده و امروزه دریافته اند که کبد از شاهکارهای آفرینش بدن است. زیرا سلول های آن با نظم و ترتیب خاص ۳۲ عملی را که به عهده دارند به خوبی انجام می دهند، کبد صفرا می سازد برای هضم غذا گلیکوژن سازی و تنظیم قند خون را به عهده دارد. لیازین می سازد برای جلوگیری از انعقاد ماده انعقادی نیز برای جلوگیری از خونریزی های احتمالی می سازد، تبدیل امونیاک مسموم کننده به اوره، دفع سموم و تحلیل آنها به مواد کم خطرتر، کبد در برابر الکل در ابتدا تغییرات جزئی و تجمع چربی نشان می دهد. سپس خرابی سلول های کبد و به دنبال آن مرگ سلول ها فرا می رسد.

احتقان فعال کبد در نتیجه اعتیاد به الکل، پرخوری، اختلالات غذایی، کم حرکتی و انزوا است.

الکل جگر را ناتوان و متورم می سازد و در اثر ضعف و خرابی کبد و صلابت آن با احساس درد و ناراحتی در طرف شکم آغاز می گردد و چه بسا ممکن است مرض مخصوصی به نام زردی در کلیه اعضا شرابخوار حتا در چشم او آشکار گردد.

در خون

شراب آب خون را جذب می کند و گلبولهای قرمز خون بالا می رود و بزرگ شدن قسمتی از هموگلوبین خود را از دست می دهد و شکل گلبولها تغییر می کند و مقدار اکسیژن آزاد شده در الکل اثر کرده، آن را به اسید استیک و رستات دو سود نجزیه می نماید که خاصیت قلیائی خون را کم کرده اسید به وجود می آید.

چون الکل قابل مصرف برای کارگاه تن نیست به محض ورود به معده وارد خون می گردد و گلبولهای سفید خون را از بین می برد و در اثر فشارهای کم تولید سکته می کند.

ضررهای شراب نسبت به قلب

الکل چون در خون اثر می بخشد کم کم آن را فاسد کرده عمل تغذیه اعضای بدن را مختل می گرداند و مقدار زیادی پیه و چربی اطراف قلب را گرفته آن را سنگین می نماید و حجمش را زیاد می کند. در نتیجه حرکات قلب ضعیف می شود. بر همین اساس نبض معتادین به الکل غالبا آهسته یا غیر منظم است.

اثر آن در کلیه

طبق آمار، بسیاری از امراض کلیه در اثر خوردن شراب است، زیرا مشروبات الکلی در هنگام دفع، مجاری ادرار را تحریک و تولید عوارض ناراحت کننده ای از قبیل سلسله البول (کسی که دائم ادرارش به صورت قطره قطره می آید و قدرت کنترل آن را ندارد) و غیره می شود.

در عقل

طبق اظهار نظر کارشناسان، مشروبات الکلی اولین عامل جنون است. آمار دقیق تیمارستان ها نشان می دهد که اغلب دیوانگان کسانی هستند که سالهای طولانی عمر خود را با میخوارگی سپری کرده اند.

فیزیولژیست های سابق الکل را مهیج ولی امروز آن را مخدر، یعنی باعث رکود مشاعر و قدرت درک می دانند و می گویند حالت وجد و فرحی که تصور می شود پس از صرف مقداری شراب به وجود می آید، این حالت شادی در انسان مربوط به از کار افتادن مراکز علیای دماغی است که در برابر مراکز پایین تر نخاعی رُل و نقش مهار کننده دارند.

در نسل

الکل در سلول های نطفه اثر نا مطلوبی نیز می گذارند، چنانچه برخی از اطبا ثابت نموده اند که تاثیر سو الکل تا سه نسل به طور حتم باقی است به شرطی که این نسل الکلی نباشند.

دکتر فالین آمریکایی می گوید: از یک مرد سالم ممکن است یازده طفل به وجود آید در حالی که از مرد معتاد به الکل از یک تا سه طفل سالم بیشتر به وجود نمی آید. به علاوه این فرزندان هم در معرض بیماری های مختلفی از قبیل سکته، صرع، عصبانیت، جنون، عدم رشد قوای عاقله و کم خونی و امراض دیگر بوده و دائما دچار تشنجات سایر بیماری های روحی و ناراحت کننده می شوند.

الکل در شیر، لنف، بزاق، ترشح لوزالمعده، صفرا، مایع نخاع و نطفه وارد از راه خون مادر به جفت و بچه هم می رسد…

الکل به وسیله شیر مادر به کودک می رسد و تجهیزات تباه کننده الکل اثراتی بر نطفه پدر دارد که ممکن است سبب پیدایش کودکان کودن مصروع و … گردد و الکل در موجد پدید آمدن اولاد غیر طبیعی است.

عکس العمل الکل در موی سر

کالویسنی که یک نوع مو ریزی است در اثر استعمال الکل اگر چه به مقدار کم هم باشد پیش می آید. بنابر این خوردن شراب اگر چه کم باشد در ریزش مو، نوعی که پیری زودرس می توان گفت موثر است.

نسبت به دستگاه تنفس

مهمترین عوارض الکل در دستگاه تنفس، بیماری خانمانسوز سل و تنگی نفس است، زیرا که الکل همراه خون وارد ریه ها شده، مخاط ریه را تحریک کرده که آن را متورم می سازد و این تحریک، کلسیم بدن را از بین برده و عمل ریه را مختل و منجر به بیماری سل خواهد گردید.

چون قسمتی از الکل از راه تنفس دفع می شود، مقاومت ریه ها را کم و آنها را آماده پذیرش عفونت ها می سازد.

عامل سرطان

دکتر سولی لدرمان با در دست داشتن ۳۵۰۰ ابسرواسیون مربوط به بیماران سرطانی که از سال ۱۹۴۳ به وسیله سرویس بهداشت همگانی جمع آوری شده و در آن با دقت مصرف دخانیات و مشروبات الکلی اندازه گیری شده بود توانست ثابت کند که گذشته از دخانیات الکل نیز رابطه مستقیمی با پیدایش سرطان دارد.

باعث کاهش نیروی بینایی

گروهی از پزشکان اعلام داشتند که الکل بینایی را ۳۳ الی ۷۵ درجه کاهش داده و قدرت انبساط و انقباض مردمک را به حدود ۳/۱ می رساند.

در انتها بگذارید نظر برخی از دانشمندان غیر مسلمان را در مورد شراب ببینیم.

پوتکاره رئیس جمهور اسبق فرانسه

وی که ریاست جمعیت مبارزه با الکل را به عهده داشت در اعلامیه ای بعد از شکست فرانسه از آلمان در جنگ جهانی اول گفت:

ای فرزندان فرانسه! بزرگترین دشمن شما مسکرات و شراب است. بیش از اینکه با آلمان بجنگید به نبرد با الکل بروید. زیرا خسارت جانی و مالی که از سال ۱۸۷۰ به بعد متوجه فرانسه شده به مراتب بیشتر از خسارات ناشی از جنگ با آلمان بوده است.

کارل گریفور روانشناس معروف می نویسد:

هفده درصد فرزندان معتادین به الکل بیماران روانی را تشکیل می دهند.

پیرلونی، سیاح و نویسنده بزرگ فرانسوی:

چیزی نمانده است که در این باره ادعای مسلمانی کنم، زیرا لب به شراب و مسکرات نیالوده ام.

بنتام، نویسنده انگلیسی در کتاب اصول شرایع می گوید:

از محاسن دین محمدی (صلی الله علیه و آله) این است که تمام مسکرات را حرام کرده است.

ادوارد ویلیام لین در کتاب خود می نویسد:

برخی مطالب در قرآن نام برده شده که در اخلاق و زندگی اجتماعی مسلمانان تاثیر نیکو داشته است. از جمله آنها منع خوردن شراب و هر گونه مسکر می باشد که ضررهای آنها به مراتب بیشتر از منافع آنها بوده است.

ارنست رنان دانشمند بزرگ فرانسوی:

دین اسلام پیروان خویش را از ابتلائات بسیاری نجات داده، از جمله نجات از گرفتاری های زیاد با منع شرابخواری و گوشت خوک و غیره است.

دکتر ملوین در کنگره جهانی مبارزه با الکل:

وی در این کنگره که در نیویورک تشکیل شد گفت: حتا مصرف کم الکل می تواند ضایعات مغزی بسیاری را سبب شود. او افزود: بعضی ها گمان می کنند که اگر فقط در مجالس به اصطلاح لبی تر کنند گرفتار اعتیاد نمی شوند، یا الکل در آنان ضایعات مغزی بوجود نمی آورد. در حالی که تحقیقات وسیعی که در این زمینه شده نشان می دهد که مشروبات الکلی حتا به میزان بسیار کم سبب اختلال در کار سلول های مغزی می شود.

دکتر هانس لوکر نبورگر، روانشناس معروف:

وی در کنگره ای که در شهر مونیخ تشکیل شد گفت: حتا یک جرعه مشروب هم برای رانندگان خطرناک است.

رموس کرنیک:

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) پیغمبر اسلام به خطرات الکل توجه داشته و در قرآن نوشیدن آن منع شده و مسلمان حقیقی هم هرگز مشروب نمی نوشد.

نتیجه گیری نهایی:

دانشمندان می گویند یکی از آثار بد الکل حالت روانی و زیاده طلبی است که در اشخاص به وجود می آورد و به طوری که شراب شرابخواری را به سوی این عمل سوق می دهد و چون بدن حالت دفاعی در برابر الکل قبلی می گیرد باید مرتب به آن افزوده شود. بنابر این اعتیاد به الکل و مواد مخدر و مسائل دیگر یک حالت روانی و زیاده خواهی ایجاد می کند که فرد معتاد هر روز تمایل دارد بر عمل و کاری که به آن عادت کرده بیافزاید.

بر همین اساس اسلام شراب را حتا یک قطره اش را حرام کرده است.

با وجود تمام این تفاسیر هر کس که از قبل مصرف کرده و می خواهد باز هم ادامه بدهد یا کسی که مصرف نکرده و ممکن است خدایی نکرده در آینده به او تعارفی شود باید بداند که پشت این چهره جذاب و شاداور چه خطراتی برای بدن دارد.

منابع :

گناهان کبیره

اولین دانشگاه و آخرین پیامبر

سلاح شیطان

 

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 1594 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:38

برخی پیام ها مربوط به تطهیر چهره حکومت پهلوی، چه رضاخان و چه محمدرضاشاه پهلوی است که بنظر می رسد توسط گروه های سلطنت طلب و ضدانقلاب در شبکه ها ی اجتماعی پردازش می شود و با کپی پیست (به عنوان یکی از اعتیادهای مبتلابه کاربران شبکه های اجتماعی) دانسته یا نادانسته توزیع و نشر می شود. و بهرحال تاثیر نامطلوب خود را برجای میگذارد. در این مطلب به برخی از این پیام ها و پاسخ های بسیار آنها اشاره شده است.

به عنوان نمونه، پیام زیر یکی از پیام هایی است که مکررا در این شبکه ها توزیع شده است:

ﺑﻴﺴﺖ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﻬﻢ ﺭﺿﺎ ﺧﺎﻥ ﻣﺰﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﻲ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ :

١ - ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ، ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﻳﺮﺍﻥ

٢ - ﺍﺑﺪﺍﻉ ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ

٣ - ﺳﺎﺧﺖ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺟﺎﺕ

٤ - ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺮﺯﻫﺎﻯ ﻛﺸﻮﺭ ﻭ ﺑﺮﻗﺮﺍﻯ ﺍﻣﻨﯿﺖ

٥ - ﻳﻚ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﮐﺸﻮﺭﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﺠﺰﯾﻪ

٦ - ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﻻﯾﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎﻯ ﺟﻬﺎﻥ

٧ - ﭘﺎﻳﻪ ﮔﺬﺍﺭﻯ ﺻﻨﻌﺖ ﺑﯿﻤﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ

٨ - ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﺎﻣﻞ ﻓﺮﻗﻪ ﺩﺯﺩﻫﺎﯼ ﮔﺮﺩﻧﻪ

٩ - ﺗﺎﺳﻴﺲ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ

١٠ - ﺗﺤﺮﻳﻢ ﻧﻔﺘﻰ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎﻩ

١١ -ﺍﺧﺮﺍﺝ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻯ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺍﺯ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ

١٢ - ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺐ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺍﺑﻮﻣﻮﺳﻰ

١٣ - 104 ﺑﺎﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﻋﺮﺍﻕ ﻛﻪ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﻧﯾﺮﻭﻣﻨﺪﻯ ﺍﺭﺗﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﺘﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ

١٤ - ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﻯ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻯ ﺻﻨﻌﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ

١٥ - ﺟﺬﺏ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺤﺎﺩﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻭﺭﺷﻮ

١٦ - ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺳﺎﺯﯼ ﺍﺭﺍﮎ ﻭ ﺗﺒﺮﯾﺰ

١٧ - ﺍﻋﻄﺎﻯ ﺣﻖ ﺭﺍﯼ ﺑﻪ ﺯﻧﻬﺎ

١٨ - ﺍﻋﻄﺎﻯ ﺷﻐﻞ ﻫﺎﻯ ﺩﻭﻟﺘﻰ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﻣﺪﻳﺮ، ﻭﺯﯾﺮ ﻭ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ

١٩ - ﺭﺍﻳﮕﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ

٢٠ - ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ 10 ﺍﺭﺯ ﺟﻬﺎﻧﻲ .

 

و اما پاسخ:

برخی خدمات رضاخان به ایران!!!

1.کشتن شعرا، روشنفکران و ادیبانی همچون فرخی یزدی، میرزاده عشقی، واعظ قزوینی و دویست نویسنده و روشنفکر ایرانی

2. تبعید و قتل نقاش بنام ایرانی کمال الملک به جرم استفاده از بورسیه حکومت قاجار برای تحصیل نقاشی

3. قلع‌وقمع عشایر ایران با سیاست تخته قاپو کردن با کشتار هزاران تن از انها

4. مقاومت نکردن حتی یک روز در برابر لشکر متفقین و تسلیم بی چون و چرای کشور به بیگانگان در جنگ جهانی دوم

5. قتل عام و مجروح شدن بیش از 1500 تن از مردم عادی مشهد در مسجد گوهرشاد به جرم اعتراض به بخشنامه‌ی اجباری شدن کلاه‌فرنگی برای ایرانیان (کلاه‌شاپوی فرانسوی)

6. قتل بیش از 24 هزار تن به انحای گوناگون به دست مأموران امنیتی شهربانی رضاخان

7. کشف حجاب و ممنوعیت عزاداری سالار شهیدان در ماه محرم و صفر

8. قتل بیرحمانه معتمدان و نزدیکانش از جمله علی اکبر داور (مبدع ثبت اسناد و ثبت احوال)، تیمورتاش، اسعد بختیاری، نصرت الدوله فیروز و...

9. لغو تبلیغاتی قرارداد استعماری نفتی دارسی و سپس تمدید سی ساله ان با ابروریزی

10. قرارداد تقسیم آب هیرمند با مدیریت انگلیسی‌ها بین تهران و کابل در 1317و جدا شدن «دشت ناامید» به‌ مساحت سه هزار کیلومتر از ایران و خارج شدن سرچشمه‌ی هیرمند از دسترس ایران

11. واگذار کردن بخش هایی از خاک ایران به عراق و ترکیه براساس قرارداد سعدآباد

12. قتل و ترور سران ایلیاتی به‌ویژه بختیاری‌ها و قشقایی‌ها پرداخت. قتل 25 تن از دلیرترین سران قشقایی و بویراحمدی و ممسنی

13. شهادت روحانیون بنام ایرانی چون شهید سیدحسن مدرس به جرم مخالفت با فعالیت های ضداسلامی و ضدانسانی رضاخان

اما اشتباهات، دروغ ها و مغالطات پیامک شبهه:

حق رای در زمان محمدرضا در لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی به زنان داده شد. نه زمان رضاشاه. ان حق رای هم فریبی برای به ابتذال کشیدن زنان بود. چون مردان هم حق رای نداشتند چه برسد به زنها

کدام زن در دوره رضاشاه وزیر و وکیل بوده؟ اولین زن، زنی بهایی به نام فرخ رو پارسا در زمان محمدرضاشاه هست. نه رضاشاه

کدام پالایشگاه؟ پالایشگاهی که انگلیسی ها خودشان ساختند و بعد که رفتند حتی لوله های نفتش را هم منفجر کردند؟

نیروهای انگلیسی ایران را در زمان رضاشاه اشغال کردند، نه اینکه اخراج بشن. این انگلیسی ها بودن که رضا را خلع کردند و محمد رضا را نشاندند.

70 درصد بی سوادی در دوره محمدرضاشاه. پس دوره رضاشاه چقدر بوده!

اولین دانشگاه را امیرکبیر ساخت. نه رضاشاه. امیرکبیر دارالفنون را ساخت

کدام راه آهن؟ راه اهن شمال-جنوب که انگلیسی ها برای انتقال لوازم خودشون برای خودشون ساختند و حتی از یک شهر مهم ایران رد نمی شد؟

کدام دادگستری و بیمه و ثبت احوال؟ همان که موسسش یعنی داور را بقتل رساند؟ ضمن اینکه این کار، برای از دست علما خارج کردن حل و فصل محلی دعاوا و شکایات بود.

پیام دوم که در مورد حکومت محمد رضا شاه پهلوی توزیع شده:
 

ﺳﯽ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ !…
ﻣﺮﺩﻡ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻭ ﺷﮑﻼﺕ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ...
ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﺷﺎﻩ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺳﻮﺍﺭ ﮔﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ !…
ﯾﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻋﻘﻞ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ ﻣَﻤَﺪ ﺩِﻣﺎﻍ ﺩَﺭ ﺭَﻓﺖ !…
ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺗﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺮﻗﺼﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮﻩ !…
ﻋﮑﺲ ﺷﺎﻩ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﻬﻬﻢ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩﻥ ﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻦ ﻋﮑﺲ ﺷﺎﻩ
ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﻭﻥ ﮐﺎﻏﺬ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ !…
ﻫﺮ ﺩﻻﺭ ﻫﻔﺖ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ !…
ﻭ ﻫﺮ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﮐﻠﯽ ﺭﯾﺎﻝ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ !…
ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ .…
ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺷﺎﻩ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻣَﻤَﺪ ﺩِﻣﺎﻍ ﯾﺎﺩ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ
ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻩ ﻣﯿﮑﺸﻦ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩﺵ !…
ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺵ ﺑﺒﺎﺭﻩ ﺍﯾﺸﺎﻟﻠﻪ !…
ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻗﺼﯿﺪﻥ ﺟُﺮﻡ ﺷﺪ !…
ﭘﻮﻟﻬﺎ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺪ !…
ﺩﻻﺭ ﺍﻓﺴﺎﺭ ﺑﺮﻳﺪ
ﺑﺮﮐﺖ ﻫﻢ ﺭﻓﺖ !…
ﺁﺏ ﻭ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﻧﺸﺪ
ﻣﻌﻨﻮﯾﺎﺗﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺭﻓﺖ !…
ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔﺮﯾﺒﻮﻧﯿﻢ ﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻲ ﺗﺪﺑﻴﺮ ..
35 ﺳﺎﻝ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ :
٨٠٠٠ ﭘﺰﺷﻚ ﺑﻴﻜﺎﺭ ،٧ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻴﻜﺎﺭ ،
ﺍﺯﻫﺮ١٠ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ٦ﻃﻼﻕ ،٦ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻣﻌﺘﺎﺩ . ٦٨ % ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ،ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺳﻦ ﻓﺤﺸﺎ ﺑﻪ ١٤ ﺳﺎﻟﮕﻲ ،
ﻓﺮﻭﺵ ﺳﺎﻻﻧﻪ ١٣ ﻫﺰﺍﺭ ﻛﻠﻴﻪ ،٤٢ % ﺯﻳﺮ ﺧﻂ ﻓﻘﺮ ،
26 دی روز فرار شاه از ایران

 

 

و اما پاسخ ها:

برخی خدمات (خیانت ها و جنایت های) محمدرضاشاه در ایران:

1. حضور 80 هزار مستشار نظامی و اداری امریکا در ایران که بر همه ارگان های کشورمان سلطه داشتند و کسی بدون اجازه انها آب نمی خورد.

 

2. اعطای حق مصونیت قضائی (کاپیتولاسیون) به مستشاران امریکایی در سال 1343 و تبعید امام به علت مخالفت با فروش استقلال کشور

 

3. اعطای جزیره بحرین و دویست جزیره زیبای اطراف آن به اربابان انگلیسی توسط شاه، بحرین که چهاردهمین استان کشور ما بود. (1348)

 

4. غرق بودن شاه، خواهرانش، همسرش فرح و بقیه اعضای خانواده اش در انواع فسادهای اخلاقی به نحوی که در خاطرات هر کدامشان، به روابط افسارگسیخته دیگری اذعان کرده اند. حتی نحوه آشنایی شاه با فرح، زمانی است که فرح بعلت مشکل مالی برای خودفروشی به نزد اردشیر زاهدی (کارچاق کن شاه در این مسائل) می رود و سپس ملکه و شهبانوی! ایران می شود!

 

5. هفتاد درصد جمعیت کشور بی سواد در سال 57 دستاورد فرهنگی شاهنشاه در ایران بود!

 

6. تنها 157 هزار دانشجو از جمعیت 35 میلیونی ایران در سال 57 وضعیت سواد دانشگاهیان زمان شاهنشاه! (یک مقایسه ساده کنید با الان 4 میلیون نفر از جمیت 75 میلیونی ایران، مشغول به تحصیل در دانشگاهند و 92 درصد جامعه ایران باسوادند) (جمعیت دو برابر شده اما تعداد محصلان دانشگاهی 25 برابر) 38% وزرا فراماسون، 24% عضو سیا و 21% عضو ساواک!

 

7. تبدیل ایران به بازار کالاهای بنجل وارداتی غرب و فقدان کارخانه ها و زیرساخت های اقتصادی خودکفا در کشور

 

8. تورم شدید با نرخ سالانه 40 تا 50 درصد به همراه فساد و ارتشای سراسری و دزدی بلندپایگان و نابرابری در توزیع درامدها

 

(tajalli Tehrani, The Causes of Revolution)

 

9. سن امید به زندگی 50 سال در دوره شاهنشاه و بیش از 73 سال در ایران کنونی.

 

10. 75% نخبگان سیاسی کشور تنها از 40خانواده نیرومند و کوتاهی دست توده های مردم و نخبگان غیروابسته از مناصب سیاسی و اقتصادی کشور

 

11. وجود ترسناک ترین و خطرناک ترین سازمان جاسوسی دنیا در دوره شاه (ساواک) و شکنجه و کشتار هزاران بیگناه و یا با کوچکترین مخالفت و یکی از پلیسی ترین حکومت های جهان علیه حقوق بشر

 

12. حضور بیش از 200 بهائی در بین مقامات ارشد کشور (بطوریکه از کابینه 12 نفری هویدا 9 نفربهائی بودند: از جمله : خود هویدا،صنیعی وزیرجنگ، خسروانی وزیر کار، شاهقلی وزیر بهداری، روحانی وزیر کشاورزی، پارسای وزیر اموزش و پرورش،) عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص شاه، ثابتی معاون ساواک

 

13. تبدیل 800 هزار کشاورز ایران به خرده مالکان بی زمین و وارد کننده کالاهای غربی به ایران با اصلاحات ارضی و سایر سیاست های اقتصادی غربی در کشور و تبدیل ایران از کشور صادرکننده گندم به یکی از بزرگترین واردکننده های گندم در جهان

 

14. شکل گیری اولین حلبی نشین های ایران در شهرهای بزرگ بخصوص تهران از دهه 1340 به بعد و ایجاد اولین کارتن خوابها در تاریخ ایران

 

15. ایجاد 3000 فاحشه خانه و کاباره در ایران و ده ها محله فاحشه نشین

 

16. کشتار بیش از 4000 شهید از مردم بیگناه ایران

 

17. تامین 65% نفت مورد نیاز رژیم غاصب اسرائیل و حمایت مالی، نظامی و تسلیحاتی از این رژیم در جنگهای مختلف علیه فلسطینیان بخصوص جنگ 1967 و 1973 با وجود تحریم دیگر کشورها.

 

بله. هیچ گاه دهن کجی شاه و فرحش به ارزش های اسلامی مردم ایران از جمله شرابخواری و رقص علنی آن دو با کارتر رئیس جمهور امریکا و همسرش در محرم سال 56 را فراموش نخواهیم کرد.

 

بله هیچ گاه فراموش نخواهیم کرد که آنقدر عقب مانده بودیم که از هندوستان برایمان پزشک می آوردند!

 

بله. هیچ گاه فراموش نخواهیم کرد برخی مردم ما چقدر زود فراموش میکنند جنایت ها و خیانت ها را و چه ساده از جهل و فراموشکاری و کم حافظه بودن آنها سواستفاده می شود.

 

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 10629 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:37

معنای اسم «هو» به عنوان یکی از اسماء الهی

ما در قرآن کریم می خوانیم(هو الله الذی لا اله الا هو؛ او خدایی است که جز او معبودی نیست (حشر/ 23

در عین اینکه از نظر ترکیبات عربی "هو" ضمیر است، باید دانست که اصلا "هو" خودش اسمی از اسم های پروردگار است. اما به چه معنا اسم پروردگار است؟
هر صفتی که صفت کمال باشد و آن را به پروردگار نسبت بدهیم به اسم تبدیل می شود. یعنی وقتی که به صفت و مسمی با یکدیگر عنوان بدهیم و مثلا علم را به ذات نسبت بدهیم که بشود عالم، آن وقت می شود اسم؛ یعنی "علم" صفت است و "عالم" اسم. "قدرت" صفت است و "قادر" اسم. "رحمت" صفت است و "رحمان" و "رحیم" اسم. حال در اینجا وقتی که ما می گوییم "هو" اسم پروردگار است، در این صورت چه چیزی صفت است و چه چیزی اسم؟
آن که صفت است همان غیب مطلق بودن است. غیب مطلق بودن یعنی چه؟ یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. البته این که معرفت خدا پیدا می شود و معرفت خدا هم خیلی درجات دارد یک مطلب است، مسئله معرفت به کنه ذات یعنی خدا را آنچنان شناختن که دیگر ماورای آن شناختن، شناختنی نباشد، مطلب دیگر که آن مختص به خود ذات پروردگار است. حتی پیامبر اکرم (ص) که عارف اول عالم است باز می گوید: «ما عرفناک حق معرفتک؛ ما تو را آن گونه که حق معرفت و شناخت توست، نشناختیم.»
این جمله همان معنای "هو" است، یعنی تو در مرتبه و درجه ای هستی که هر چه تو برای من "انت" باشی باز در یک درجه ای او "هو" است؛ یعنی برای هیچ بشری امکان اینکه احاطه به ذات پروردگار پیدا کند نیست. به همین دلیل او را می گوید "غیب الغیوب" (غیب همه غیب ها) و آن، آن جهتی است که جز ذات پروردگار هیچ موجودی نمی تواند بر آن دست بیابد و احاطه پیدا کند: «لا احصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک؛ پروردگارا من هر چه تو را ستایش کنم و ثنا بگویم قادر نخواهم بود که تو را آنچنان که شایسته هستی و باید، ثنا بگویم، تو آنچنان هستی که خود، خود را وصف و توصیف می کنی.» پس این، معنی اسم بودن "هو" است.

هو یا علی یا هو یا امیرالمومنین کفر است؟

در کفر بودن یا نبودن هر گفته ای، نیت گوینده و معنایی که گوینده از یک جمله اراده می کند، نقش کلیدی دارد، حال باید دید کسانی که یا هو را می گویند و در عین حال همان هو را مصداق امیر المومنین حساب می کنند، منظورشان چیست.

در گفتگوهای روزمره بهتر است از این جملات استفاده نشود حتی اگر مقصود گوینده کفر امیز نباشد و اگر گفتار و مقصود گوینده به این معنا بر گردد که خدا همان امیر المومنین است که ظاهرا این ذکری است که فرقه علی اللهی می گویند، قطعا کفر است.

چه سري در اين کلمه نهفته است که دراويش با ذکر مدام اين کلمه تيغ، شمشير، عقرب و شيشه و ... به بدنشان فرو مي برند و مي خورند وچيزيشان نمي شود و يا با ذکر جمله هو يا علي، هو علي و مدد از خود بيخود مي شوند؟

کلمه «هو» در اصطلاح عرفاني عبارت است از: « مقام ذات خداوند که شامل همه کمالات وجودي است، عرفا ذات را غيب الغيوب مي نامند.
علامه طباطبايي در ذيل آيه 255 سوره بقره مي فرمايند:
در معناي جمله « الله لا اله الا هو»، ضمير هو به الله برمي گردد که گفتيم ذات شامل همه کمالات است لکن چون در اثر کثرت استعمال، نام خداي تعالي شده، تنها بر ذات دلالت مي کند.
. نکته شايان ذکر اين است که معارف بلند عرفاني را بايد از باورها و عملکرد صوفيه و فرقه هاي دراويش تفکيک کرد. بسياري از کساني که لفظ « هو» را به کار مي برند صرفا لقلقه زبان است و بويي از معناي ژرف آن نبرده اند و معرفت کافي نسبت به آن ندارند

انجام کارهاي عجيب و غريب توسط گروههاي اشاره شده چون خوردن شيشه و ... محصول پرورش توانايي ها و مهارتهايي در خودشان است. آنها با تمرين و انجام برخي از رياضت ها به چنين مهارت هايي دست مي يابند و هيچ ارتباط خاصي با گفتن ذکر کلمه هو ندارد و با اموري چون کرامات اولياي خدا و معجزه امامان و پيامبران تفاوت ماهوي دارد.
شاهد بر اين مطلب اين است که بسياري از ديگر فرقه هاي صوفيه هستند که اين اذکار را مرتب بر زبان تکرار مي کنند ولي فاقد چنين مهارت ها و توانايي هايي هستند.
در ضمن بسياري از اين کارها برخلاف عقل، شريعت و دين است و خداوند از انجام آنها نهي فرموده است چرا که مسير زندگي را به جاي حرکت به سوي تعالي در جهت انحطاط سوق مي دهد و به نوعي سرگرمي باطلي گرفتار مي سازد.

منابع:

http://www.maaref.porsemani.ir

http://tahoor.com

http://www.askdin.com

 

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 2343 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:37

- پيغمبر اكرم (ص)فرمود: هيچ مردمى عهدشكن نشدند مگر اينكه دشمن آنها بر آنها مسلّط گرديد و هيچ قومى ظلم نكردند مگر اينكه كشتار در بين آنها زياد شد. و هيچ قومى از پرداخت زكات امتناع نكردند مگر اينكه از آمدن باران ممنوع شدند.
و در ما بين آنها عمل منافى عفّت و فحشاء ظاهر نشد مگر اينكه در ميان آنها مرگ مفاجات شيوع پيدا كرد. و هيچ قومى كم فروشى نكردند مگر اينكه به خشكسالى مبتلا شدند.

ارشاد القلوب - ترجمه طباطبايى صفحه ۲۸۳

2- رسول خدا (ص) در حدیث دیگری می فرماید: هميشه امتم در خوشى و خوبى باشند تا زمانى كه با هم دوستى كنند و بهم هديه دهند و امانت را بپردازند و از حرام دورى كنند و از مهمان پذيرائى كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بدهند، چون‏ انجام ندهند گرفتار قحطى و خشكسالى شوند.
جلد شانزدهم بحار الانوار صفحه ۲۵۱

3- امام باقر (ع) بر اساس کتاب تحف الغقول در صفحه 51 می فرماید: از گناهانی که مانع نزول باران است، کم فروشی است که امیرالمومنین (ع) می فرماید رسول خدا (ص) فرموده است هر زمانی که فروشندگان در یک منطقه کم فروشی کنند، خداوند اهل آنجا را با خشکسالی و کمبود نعمت عذاب می کند

 

4- آنگونه که در کتاب مستدرک الوسایل آمده است؛ امیرالمومنین (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که ایشان فرمود: مادامی که امت من به پنج ویژگی پایبند باشند، دائما در خیر و برکت به سر می برند اما اگر از هر کدام از آنها فاصله گرفتند به قحطی و خشکسالی دچار خواهد شد.این پنج ویژگی عبارتند از مهرورزی و ایجاد محبت بین یکدیگر، امانتداری، دوری از حرام، میهمان داری و به پا داشتن نماز.

 

5- از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: مادامی که امت من امر به معروف و نهی از منکر کرده و در تقوا یاور هم باشند در خیر و برکت قرار دارند اما اگر چنین نکردند برکات از آنها جدا شده و در آسمان و زمین هیچکس به یاری آنان نمی آید.

6- ابو حمزه می گوید از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود: هیچ سالى کم باران تر از سال دیگر نیست و خدا باران را به جایى که خواهد می فرستد، چون مردمى مرتکب گناهان شوند، خداى عزوجل بارانى را که در آن سال براى آنها مقدر فرموده، از آنها بگرداند و آن را برای دیگرانی که گناه نکرده باشند، می فرستد اما اگر منطقه ای یافت نشد که اهل آن با تقوا باشند خداوند باران را به سوى بیابانها و دریاها و کوه ها می‌فرستد. (کافی/272/2)

7- بر اساس نقلی از تفسیر صافی؛ امام باقر (ع) نیز در حدیثی می فرماید: خداوند به حضرت شعیب (ع) فرمود: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم که 40 هزار نفر از آنان گناهکار و 60 هزار نفر از افراد دیندار هستند. حضرت شعیب(ع) عرض کرد: خدایا گناهکاران بحثی نیست اما دینداران را چرا عذاب می کنی؟ خداوند فرمود: زیرا آنان نیز با گناهکاران مدارا کرده و در کنار خشم من بر آنها خشم نمی گیرند. (امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند)

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 696 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:36

چند وقتی است در شبکه های اجتماعی چنین متنی رد و بدل میشود:

" کوروش بزرگ میگوید:

در سرزمینی که ابرها میگذرند بی آ:/.,که ببارند بی شک ظلم عظیمی صورت گرفته است...

 

امام رضا (ع):

هرگاه حاکمان دروغ بگویند باران نمیبارد.

میزان الحکمه3 ص 286 "

 

1. از کوروش بجز لوح مشهور به حقوق بشر، مکتوب خاصی باقی نمانده است؛ لذا سایر موارد از جمله این عبارت فاقد اعتبار است.

2. حدیث منتسب به امام رضا (ع) صحیح می باشد اما با مقدمه کذبی که از طرف کوروش به آن اضافه شده، از آن سو استفاده شده و جهت اغراض سیاسی به کار رفته است !

3. حدیث یاد شده تنها یکی از احادیث و روایات مختلفی است که از امامان معصوم (ع) در خصوص علت خشکسالی به ما رسیده است . اصولا علت خشکسالی و نباریدن باران "ارتکاب گناهان" ذکر شده است.

4. مصادیق این گناهان نیز در متن احادیث به شرح زیر آمده است:

کم فروشی

ندادن زکات

مهرورزی نکردن

عدم ایجاد محبت بین یکدیگر

امانت داری نکردن

دوری نکردن از حرام

مهمان داری نکردن

نماز را به پا نداشتن

امر به معروف و نهی از منکر نکردن

سخن چینی کردن

نفاق

5. با عنایت به موارد یاد شده که متاسفانه بعضا شاهد فراگیری برخی از آنان نیز هستیم، بدیهیست تنظیم کننده شبهه با سوء استفاده از یک حدیث و عدم توجه به سایر احادیث معصومین (ع)، سعی در انتقام کشی سیاسی و تخریب نظام اسلامی داشته است.

6. راه رفع خشکسالی و نزول برکات آسمانی در بیان حضرت علی (ع) استغفار و توبه است:

 

« از پروردگار خود آمرزش بخواهید، که آمرزنده است، برکات خود را از آسمان بر شما فرو می بارد و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را یارى میدهد و باغستانها و نهرهاى پر آب در اختیار شما مى گذارد. پس رحمت خدا بر آنکس که به استقبال توبه رود و از گناهان خود پوزش طلبد. »

* خطبه 143 نهج البلاغه که به خطبه استسقاء (طلب باران) شهرت دارد.

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 909 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:36

ماه ربیع‌الاول از آغازش که یادآور آغاز هجرت پیامبر اکرم(ص) و تداعی‌کننده جانفشانی امیرالمؤمنین(ع) در لیلة‌‌المبیت است تا انتهایش رویدادهایی به وقوع پیوسته است که موجب سرور شیعیان می‌شود.

ماه ربيع الاول از ماههايي است كه شامل ايام شادي است از جمله مرحوم علامه مجلسي در بحارالأنوار ج : 95 صفحه 352 باب «فضل اليوم التاسع من شهر ربيع الأول و أعماله» روايت جالب و تقريبا طولاني را متذكر مي شوند كه در بخشي از آن چنين آمده است :

... روزی با جمعی از برادران خود به حضور مولای خود امام حسن عسکری علیه السلام مشرف شدیم در سامرا در مثل این روز (نهم ربیع) که شما به نزد من آمده اید. چون اجازه گرفتیم و به خدمت آن حضرت رسیدیم.

وَ كَانَ بَيْنَ يَدَيْهِ مِجْمَرَةٌ يُحْرِقُ الْعُودَ فِيهَا بِنَفْسِه : دیدیم آن حضرت مجلس خود را آراسته و مجمره در پیش خود گذاشته است. و به دست مبارک خود عود در آن مجمره می اندازد و مجلس خود را مزین گردانیده است و بر غلامان و خدمتگزاران خود جامه های فاخر پوشانیده... تا آخر روايت.

مناسبت های این ماه:

روز چهارم ماه ربیع‌الاول سال اول هجری، پیغمبر(ص) از غار ثور پس از گذشت سه روز به قصد هجرت به مدینه خارج می‌شود.

 

نهم ربیع‌الاول، روزی است که شیعیان عصر غیبت به خوبی آن را گرامی می‌دارند، چرا که سالروز آغاز امامت آخرین ذخیره الهی و نهمین فرزند اباعبدالله الحسین(ع) است.

 

سالروز ازدواج پیامبر مهربانی‌ها با حضرت خدیجه نیز در روز دهم ربیع‌الاول در 15 سال قبل از بعثت واقع شده است.

 

روز دوازدهم ربیع نیز 3 واقعه خوشایند اتفاق افتاده است، در ابتدا سالروز ورود پیامبر(ص) به شهر مدینه و شادی مردم این شهر و استقبال بی‌نظیر آن‌ها از رسول خدا(ص) و ورود ناقه نبی خدا(ص) به خانه ابو ایوب انصارى از برجسته‌ترین رویداد این روز است.

 

همچنین انقراض حکومت ظالم و ننگین بنى‌امیه در سال 132 قمری رخداد مهم 12 ربیع‌الاول است که به دست ابومسلم مروزی خراسانی اتفاق افتاد که چهاردهمین خلیفه بنى امیه «مروان حمار» در قریه‌اى از روستاهای مصر توسط او به قتل رسید و دولت بنى‌امیه بعد از 91 سال و 2 روز که یک هزار و 92 ماه و 2 روز ساقط شد.

 

هلاکت معتصم بالله عباسی همان کسی که شیعیان زیادی به شهادت رساند و جنایات‌های بی‌شماری را مرتکب شد، در سامرا در سال 227 قمری به وقوع پیوست.

 

و اما روز 14 این ماه دو واقعه مهم رخ داده است که قلوب شیعیان را بسیار خوشحال می‌سازد، چرا که هلاکت یزید ملعون در سال 64 هجری قمری و خروج مختار ثقفی در سال 66 قمرى به خونخواهی از ثارالله(ع) در این روز اتفاق افتاده است.

 

آری! در این ماه، رحمت الهی بیش از بیش هویداست، چرا که میلاد برترین انسان‌ها و شایسته‌ترین بندگان در آن قرار داد، رحمتی که از ابتدای آفرینش همتایی برای آن یافت نمی‌شود و این میلاد فرخنده در 17 ربیع اتفاق می‌افتد که با وجود مولود پر برکت خاندان هاشم، ایوان کسرى به لرزه افتاد، دریاچه ساوه خشکید و آتشکده هزار ساله فارس خاموش شد و آمنه مادر گرامی ختم رسل(ص) صدایى شنید: «بهترین خلق متولد شد، او را محمد نام کن» و هاتفى ندا کرد: «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا».

 

هلاکت قوم نمرود به وسیله گزش پشه ‌-از سوی خدا مأمور بودند به حمایت از حضرت ابراهیم(ع) وارد میدان شوند- و جنگ حضرت داود(ع) با جالوت از رخدادهای است که قبل از ظهور اسلام در 18 ربیع‌الاول به وقوع پیوسته است.

 

اینک پس از دو ماه که دل‌هایمان را به عطر حسینی، زینبی، حسنی، نبوی و رضوی معطر کردیم، به استقبال ماهی می‌رویم که در آن سالروز آغاز امامت حضرت مهدی(عج) را جشن خواهیم گرفت و از خداوند تبارک و تعالی تعجیل در ظهور حجتش را بخواهیم، به امید روزی که بهار ماه‌ها اتفاق افتد.

نتيجه :

به صورت اجمال در اين كه ماه صفر از ماههاي نحس و غم و ماه ربيع از ماههاي شادي است روايات و مطالبي از بزرگان وارد شده است اما دلالت اين مطالب بر خصوص نقلهايي مانند وعده ي به بهشت و ... تاييد نمي شود.

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 429 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:35

کلیپ تکذیب دانشمند درباره اهانت به مقام معظم رهبری

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 851 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:35

سخنرانی

حجت السلام ناصر نقویان، سخنران و استاد دانشگاه، در واکنش به انتشار چند ماه پیش یک فایل صوتی منتسب به وی، بیانیه ای منتشر کرد که متن کامل آن را در ادامه می خوانید:


بسم الله الرحمن الرحیم

دست قضا پای انسان را به قضایایی می کشاند که دوست و دشمن را به حیرت وا می دارد! چند ماهی است که دوستانی بیکار و شاید بیمار با همراهی دشمنانی بیدار، دست به کاری زده اند که بحمدالله کاری برای عزیزان مسؤول درست کرده و اینجانب را نیز مدتی از کار و زندگی بیکار کرده اند.

یک کلیپ یک و نیم دقیقه ای از سخنرانی های اینجانب ساخته اند و آن را از حدود سه ساعت سخنرانی در فاصله بین چندین سال صحبت با تقطیع و مونتاژ به هم وصل کرده که با اندکی هوشمندی می توان به این عمل نابخردانه پی برد و به انگیزه کسانی که ساعت ها عمر عزیز را صرف چنین زحمت بیهوده ای نموده اند تاسف خورد و خندید.

این تلاش ناشیانه سبب شد تا این چند سطر را جهت روشن شدن اذهان دوستان مشفقی که بنده را از دور و نزدیک شناخته و بارها مورد تفقد و تلطف قرار داده اند بنگارم.

۱- تا جایی که این بنده اطلاع دارد چنین قطعه صوتی فاقد ارزش حقوقی و قضایی می باشد و بر عکس، سازندگان و انتشار دهندگان آن مجرم بوده و قابل پیگرد قانونی هستند که از مسؤولان دلسوز و محترم درخواست پیگیری جدی دارم تا چنین اعمال زشت و شنیعی در جامعه اسلامی شاید برای همیشه ریشه کن گردد.

۲- اینجانب همان گونه که بارها و به ویژه در رسانه ها و موقعیت های حساس تاکید کرده ام به عنوان سرباز و طلبه کوچکی در خدمت نظام و رهبری معظم بوده و هستم.

۳- این طلبه گاهی در نحوه اداره کشور زبان به شکوه گشوده است که در ایام تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری به صورت شدیدتر و گسترده تر از رسانه ها پخش شد تا جایی که شاید رهبری معظم نیز به پاره ای از اظهارات آقایان رضایت نداشتند.

۴- طالبان حقیقت را ارجاع می دهم به سخنرانی اینجانب در پنجم محرم گذشته در حسینیه جماران که با صراحت عرض کردم «حاضرم بیست سال از عمرم را با یک روز از عمر شریف رهبری عوض کنم» چرا که بودن یا نبودن امثال بنده دردی را از جامعه دعوا نخواهد کرد اما به رهبری که ستون خیمه نظام است اگر خدشه ای وارد شود به هستی نظام لطمات جبران ناپذیری وارد خواهد شد که متن آن عرایض در سایت های متعددی موجود است.

۵- گله از دوستانی لازم است که چطور از عرایض صریح و شفاف بنده که حدود ۱۰ سال از معدود افرادی بودم که در محضر رهبر معظم انقلاب در مناسبت های مختلف سخنرانی کرده ام و بارها از طرف ایشان و شخصیت های حاضر در آن جلسه مورد تشویق قرار گرفته ام، چشم پوشیده و به یک قطعه مونتاژ و تقطیع شده استناد جسته‌اند. زهی مروت و تقوی!!

۶- چه عمل صالح و کار نیکویی بود اگر دوستان به خود زحمت می دادند و این دو یا سه نوار سخنرانی را که جمعا کمتر از سه ساعت وقت عزیزان را می گرفت استماع می فرمودند تا معلوم شود در قسمت ابتدایی که گفته ام:«بنده برای سخنرانی در بیت رهبری لب و لوچه ام آب نمی افتد» در چه موضوعی و با چه زمینه ای و در جواب چه عزیزی و چرا این جمله را گفته ام و در کنار آن که عرض کرده ام:«بنده البته دست رهبر عزیز را می بوسم ولی برای قول و قرارهایی که بیش از شش ماه قبل وعده کرده ام بیشتر ارزش قائلم چرا که شهادت اباعبدالله(ع) هم به خاطر بدقولی مردم کوفه بوده که حقیر نمی توانم پا بر سر قولی که از قبل وعده داده شده، گذاشته تا در محضر رهبر معظم انقلاب سخنرانی کنم که حتی خود ایشان هم این کار را عملی ناشایست می دانند.» که این جملات را تماما حذف و فقط آن جمله که مقصود ناشایست آقایان با آن تامین می شد را در کلیپ آورده اند که چنین خبط و خطایی را با آیات شریفه قرآن نیز می شود انجام داد!

در ضمن آن بخشی که کلمه «آقا» چند بار در آن تکرار شده مربوط به اشخاص دیگر و در جای دیگری بیان گردیده است که آن را به اینجا چسبانده و منظور شیطانی خود را از آن به مخاطبین القا نمودند.

۷- اگر بنده هم همانند بعضی از افراد زودرنج، از کوره در رفته و به خاطر تعطیل نمودن چند سخنرانی در شهرهای مختلف که با تهدید آقایانی از مراکز گوناگون و نهادهایی که دوستان دیروز و امروزاند کار را به قوه قضاییه می کشاندم و برای دفاع از حقوق پایمال شده، دست به تبلیغات رسانه ای پر سر و صدا می زدم که هم دشمنان خوشحال و هم دوستان ملول و نگران می شدند، کار عاقلانه ای به حساب می آمد؟! که اگر چه مکررا از ناحیه دوستان دلسوز تشویق به این کار شدم اما کار خود را به خدای مهربان و روز بازخواست الهی واگذار نمودم که:

کار خود ار به خدا باز گذاری حافظ

ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی

۸- در پایان نصیحتی از سر شفقت و وظیفه مندی به دوستانی دارم که خود را مدافع حریم رهبری و انقلاب و نظام می دانند:

الف) همانگونه که امام راحل (ره) فرمودند:«آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» یعنی اگر قرار است خدای ناکرده بلایی بر سر این انقلاب خونین بیاید با دست خودی ها خواهد آمد، آن هم به تعبیر رهبر حکیم و فرزانه، با بی بصیرتی و نادانی و از سر غیرت های نابجا و طرد دوستان دلسوز و جذب نامحرمان ریاکار و متظاهر. همانطور که رهبر معظم انقلاب هم در اوج روزهای فتنه در نماز جمعه فرمودند:«روش ما جذب حداکثری و دفع حداقلی است» که باید از این دوستان غیور پرسید آیا تاکنون به عدد انگشتان دست افرادی را جذب اسلام و انقلاب کرده اند یا فقط در طرد و دفع کارآمد بوده و رکورددار هستند؟!

ب) اگر به اندک بهانه ای افراد را از جرگه انقلاب و انقلابیون خارج کردیم و هر روز بر تعداد از خط رفته گان بیفزاییم و در بوق و کرنا و با تبلیغات پر سر و صدا همگان را نیز با خبر کنیم که فلان آقا و فلان طلبه و فلان آیت الله و فلان مرجع و فلان رزمنده هم با انقلاب و رهبری زاویه پیدا کرده و در لیست مخالفان در آمده اند آیا این کار به نفع نظام و رهبری معظم خواهد بود؟ آیا برای مردم و افکار عمومی سوال و شبهه ای پیش نخواهد آمد که چرا هر روز یک نفر از جمع هواداران نظام خارج می شوند؟!

چو پرده دار به تیغ می زند همه را

کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

والسلام
ناصر نقویان

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 499 تاريخ : سه شنبه 23 تير 1394 ساعت: 10:35

به گزارش خبرگزاري فارس مدتي است كه پخش نشدن دعاي ربنا با صداي محمدرضا شجريان از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و در لحظات افطار به دغدغه اول و سوژه داغ برخي رسانه‌ها مبدل شده است. اگر نگاهي گذرا به تيترهاي خبري اين رسانه‌ها بيندازيم خواهيم ديد ده‌ها تحليل و تفسير و يادداشت در چرايي پخش نشدن ربنا نوشته‌اند و يادداشت‌هاي رنگارنگ فراواني در تعريف و تمجيد از اين خواننده موسيقي سنتي بيان كرده‌اند و به نوعي از رسانه ملي خواسته‌اند اين اثر را در شبكه‌هاي راديو و تلويزيون براي مردم پخش كند، اما در لابه‌لاي تمامي يادداشت‌هاي نوشته شده نكته‌اي كه پنهان مانده و يا نويسندگان سعي در پنهان نمودن اصل ماجرا داشته‌اند، دلايل اصلي پخش نشدن صداي شجريان است كه در گزارش تحليلي پيش رو به واكاوي اين موضوع خواهيم پرداخت. *در اردوگاه دشمنان تابلودار در جريان انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري سال 1388، محمدرضا شجريان به عنوان خواننده‌اي مطرح شكوه و شكايت خود را به دامان بيگانگان برد و با مصاحبه‌هاي متعددي كه با شبكه‌هاي بيگانه انجام داد، خود را كاملا در اردوگاه دشمنان تابلودار نظام جمهوري اسلامي قرار داد. مصاحبه‌هاي شجريان با بي‌بي‌سي فارسي، صداي آمريكا، سي‌ان‌ان، تلويزيون استراليا و ... به خوبي نشان داد كه شجريان هيچگونه اعتقادي به مباني اصلي نظام جمهوري اسلامي كه برآمده از خواست و اراده عمومي ملت ايران است ندارد، به گونه‌اي كه در مصاحبه تيرماه سال 1388 با شبكه بي‌بي‌سي فارسي به نوعي مواضع دولت دهم را به انتقاد گرفت و هتاكي‌هاي فراواني را نثار شخص رييس جمهور قانوني مردم ايران كرد. وي در مصاحبه ديگر با همان شبكه كشور بريتانيا اين بار نه رييس جمهور بلكه مستقيما حضرت امام خميني (ره) آن يار سفر كرده را در تيررس سخنان نسنجيده خود قرار داد و از اين كه صدايش بر تصاوير پياده شدن امام راحل از هواپيما در سال 1357 از تلويزيون پخش مي‌شود به شدت انتقاد كرد و اعلام كرد كه من اين آهنگ را براي ايشان نخوانده‎ام! با مروري بر سخنان شجريان با رسانه‌هاي ضدانقلاب و مخالف جمهوري اسلامي شايد بهتر بتوان به عمق تفكر ضدانقلابي اين خواننده موسيقي سنتي پي برد. شجريان در سال 1388، روز 15 شهريور ساعت 20 به وقت تهران در گفت‌وگوي مستقيم با شبكه تلويزيوني صداي آمريكا و در برنامه دو روز اول گفت: «واقعا اين انتخابات نبايد نتيجه‌اش به اين شكل درمي‌آمد. من فكر نمي‌كنم اينها بعد از اين بتوانند مملكت را اداره كنند، فقط مي‌توانند كنترل كنند و كار ديگري نمي‌توانند بكنند!» شجريان در همين مصاحبه در پاسخ به سؤال يكي از بينندگان صداي آمريكا كه از او پرسيد آيا اگر در تهران هم بوديد حاضر به انجام با صداي آمريكا مي‌شديد، مي‌گويد: «بله، اگر در تهران هم بودم اين مصاحبه را مي‌پذيرفتم.» مجري برنامه رضا فرهودي هم با زيركي تمام در لابه‌لاي سؤالات هنري و موسيقي، مسايل سياسي را نيز مطرح مي‌كرد كه به گفته كارشناسان، صداي آمريكا بهترين بهره‌برداري را از شجريان در راستاي مقاصد ضد ايراني خود برد. مصاحبه شجريان با صداي آمريكا نشان داد كه اين خواننده كه قرار است متعلق به همه مردم باشد اينك از يك طرف به عروسك خيمه شب بازي دشمنان نظام و انقلاب اسلامي مبدل شده و از طرف ديگر به تريبوني براي مقاصد آشوب‌طلبان بدل گرديده است. اما اين همه ماجراي شجريان نبود، بلكه او راه جديدي را آغاز كرد كه مصاحبه با بي‌بي‌سي، سي‌ان‌ان و شبكه تلويزيوني استراليا به نوعي چهره پنهاني خود را به خوبي نشان داد. * شجريان: هراسي از زندان ندارم مصاحبه شجريان با بي‌بي‌سي فارسي و در برنامه مستند «پژواك روزگار» لايه‌هاي انحرافي ديگري از افكار وي را براي همگان مشخص كرد. وي كه در پژواك روزگار با صادق صبا، عامل صهيونيستي در شبكه تلويزيوني استعمار پير گفت‌وگو مي‌كرد كاملا نشان داد كه هيچگونه اعتقادي به انقلاب اسلامي و نظام اسلامي ايران كه برآمده از خواست و اراده ملت بزرگ كشورمان است ندارد. انقلابي كه در به ثمر رسيدن آن هزاران هزار خون پاك جوانان به پاي آن ريخته شد و جنگ تحميلي هشت ساله و رشادت‌هاي متعدد مردم در ايستادگي هاي نهال انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) را پشت سر خود دارد. اين مصاحبه كه روز يكشنبه بيست‌وششم ارديبهشت ماه سال جاري 1389 از شبكه بي‌بي‌سي فارس پخش شد شجريان را چهره‌اي ضدانقلاب و مخالف صددرصد جمهوري اسلامي نشان داد. بخشي از سخنان شجريان با بي‌بي‌سي فارسي را بخوانيد: «حقيقتش من از اولش هم انقلابي نبودم ولي دور و بر من همه‌اش افرادي بودند كه گرايش سياسي و چپي داشتند و مجبور بودم توي آن بچه‌ها باشم، چون اطراف من همه سياسي حرف مي‌زدند». شجريان در اعتراض به پخش تصوير مبارك امام خميني (ره) بر روي تصنيف «ايران اي سراي اميد» به بي‎بي‎سي فارس مي‌گويد: «آن آهنگ يك حالت رستاخيزي را در جامعه نشان مي‌دهد اما ديدم كه اينها روي اين آهنگ تصوير آقاي خميني را نشان مي‌دهند كه دارد از پله‌هاي هواپيما پايين مي‌آيد، خوب، من اين آهنگ را براي ايشان نخواندم كه! و ديدم كه صدا و سيماي جمهوري اسلامي دارد از آهنگ‌هاي من سوءاستفاده اين‏جوري مي‌كنند. شجريان در بيان گوشه ديگري از اعتقادات خود به حكومت اسلامي ايران در پاسخ به سؤال خبرنگار بي‌بي‌سي درباره دلايل اجراي اثر «بيداد» كه در سال 1361 اجرا شده، مي‌گويد: «بعد از چهار سال از به ثمر رسيدن انقلاب ديدم كه قول‌هايي كه داده شد كو؟ چرا دروغ گفتند و ... من هم خواندم ياري اندر كس نمي‌بينم ياران را چه شد» شجريان در ادامه همين مصاحبه در پاسخ به صادق صبا رييس بخش فارسي بي‌بي‌سي كه از او مي‌پرسد اصولا نگران نيستيد كه حكومت ايران بخواهد با شما برخورد كند يا شما را بازداشت كنند، مي‌گويد: «نه، چه برخوردي بكنند؟ اصلا از زندان و بازداشت هراسي نيست!» شجريان در همان مصاحبه مدعي مي‌شود كه در جامعه ايران يك خشم فرو خورده عليه جمهوري اسلامي وجود دارد و معقتد است كه مردم و حكومت در برابر يكديگر ايستاده‌اند. با اين حال اگر محمدرضا شجريان و مواضع سياسي او تا قبل از اين مصاحبه، انتقاد به دولت دهم محسوب مي‌شد، اما اظهارات صريح و بي‌پرده او در مستند پژواك روزگار در بي‌بي‌سي فارسي به خوبي نشان داد كه مشكل ايشان فقط روي كار آمدن دولت دكتر محمود احمدي‌نژاد نيست بلكه او از ابتدا نيز با اصل جمهوري اسلامي و نظام ولايت فقيه مخالف بوده و در اين مدت شايد فرصت اعلام مواضع صريح خود را نيافته است. البته تناقض‌‌گويي‌هاي فراواني هم در نظرات شجريان در اين برنامه وجود دارد. محمدرضا شجريان در گفت‌وگو با بي‌بي‌سي توضيح مي‌دهد كه در زندگي‌اش هيچ‌گاه گرايش سياسي خاصي نداشته ولي مي‌گويد كه هميشه با خواسته‌هاي مردم براي آزادي و دموكراسي هم‌سو بوده است، يعني از يك طرف خود را خارج از چارچوب‌هاي تعريف شده سياسي به حساب مي‌آورد و از طرف ديگر تندترين انتقادات خود را به رئيس جمهور و نظام جمهوري اسلامي بيان مي‌كند. * گريه شجريان پشت دوربين شيطان بزرگ محمدرضا شجريان با درآميختن هنر موسيقي سنتي و آواز با سياست آن هم از نوع اپوزيسيون خارج‌نشين ضدانقلاب به ريزش هواداران خود دامن زد، به گونه‌اي كه گفته مي‌شود خيل عظيمي از طرفداران خود را با مواضع ضدانقلابي از دست داده است. محمدرضا شجريان در روز يكشنبه بيست‌وسوم خرداد 1389 و به مناسبت سالگرد بيست‌ودوم خرداد سالگرد شكست فتنه‌گران از ملت ايران، اين بار با شبكه تلويزيوني سي‌ان‌ان به گفت‌وگو پرداخت و در جلوي دوربين تلويزيون شيطان بزرگ گريه كرد و عليه جمهوري اسلامي ايران مواضع تندتري اتخاذ نمود. شجريان به سي‌ان‌ان گفت: «در طول 31 سال گذشته حتي يك هفته يا يك روز هم احساس شادي نكردم!» وي با سياه‌نمايي از وضعيت داخلي ايران مردم را اقشاري بدبخت و بيچاره ترسيم كرد كه گرفتار رژيم ديكتاتوري شده‌اند. شجريان به سي‌ان‌ان گفت: «من هر جاي دنيا كه مي‌روم و مي‌بينم كه مردم خوشحال و شاد هستند دوست دارم، ولي در كشور خودم وقتي مي‌بينم يك زن بدون پشتيبان در كنار خيابان مجبور به سيگارفروشي است ... من اين صحنه‌ها را نمي‌توانم ببينم.... (و اشك شجريان جاري مي‌شود.) شجريان در گفت‌وگو با سي‌ان‌ان، هنر را ابزاري سياسي عليه حكومت‌ها و خصوصا جمهوري اسلامي ايران مي‌داند و مي‌گويد: «هنر در ذات خود يك نوع اعتراضه، براي همين حكومت‌ها، وقتي هنر پا به عرصه تقابل مي‌گذاره از اون وحشت دارند و مي‌ترسند!...» * شجريان در تلويزيون استراليا: بايد دين از سياست جدا شود! دامنه مصاحبه‌هاي شجريان با رسانه‌هاي ضد انقلاب هر روز وسيع‌تر و گسترده‌تر مي‌شود تا جايي كه پاي جناب شجريان حتي به شبكه اس.بي.اس استراليا هم باز شد و اين بار استاد آواز ايران پا را از سياست هم فراتر نهاد و مستقيما دين ملت مسلمان ايران را نشانه گرفت و خواستار جدايي دين از سياست شد. همان شعاري كه سال‌هاي سال است دشمنان بيروني و برخي فريب خوردگان داخلي آن را تكرار مي‌كنند. شجريان در تلويزيون استراليا گفت: «30 سالي است كه مذهب در سياست وارد شده و حكومت را به دست گرفته و نتيجه بسيار بدي داشته است! و همه! به اين باور رسيده‌اند كه بايد دين و مذهب از سياست جدا شود...» شجريان در پاسخ به سؤال خبرنگار شبكه تلويزيوني اس.‌بي.‌اس استراليا درباره اين كه با خواندن آواز دخترش در برابر مردان و ترانه‌هاي سياسي خود آيا قصد دارد با اين كارها با جمهوري اسلامي دهن‌كجي كند، مي‌گويد: «آن‌ها راه خودشان را مي‌روند و مي‌گويند قوانين الهي است و قابل تعويض نيست ... آنها كار خودشان را مي‌كنند و ما هم كار خودمان را مي‌كنيم.» ديدگاه‌ها و اظهارنظرهاي محمدرضا شجريان عليه دين و مذهب و نظام جمهوري اسلامي و رييس‌جمهور قانوني در رسانه‌هاي ضد‌انقلاب، آنچنان با آب و تاب تمام پخش مي‌شد كه گويي شجريان هنر خود را مديون غربي‌ها است. اين در حالي است كه كه اگر زندگي شجريان از آغاز تاكنون را مرور كنيم خواهيم ديد كه در سال‌هاي آغازين انقلاب اسلامي سال 1357 او در يك منزل استيجاري در يكي از نقاط تهران زندگي مي‌كرد. طبق گفته خودش در گفت‌وگو با بي‌بي‌سي فارسي، برنامه مستند پژواك روزگار - اما اينك او به عنوان يكي از مردان ثروتمند ايراني محسوب مي‌شود. كارشناسان امور فرهنگي و هنري معتقدند كه شجريان تمامي ثروت‌هاي هنري و مادي و معنوي خود را مديون انقلاب اسلامي است، چرا كه با وقوع انقلاب 1357 بساط بسياري از خوانندگان كوچه بازاري و سنتي برچيده شده و در واقع ميدان فعاليت به دست شجريان و يكي دو نفر ديگر افتاد و صدا و سيما نيز در معرفي او به مردم نقشي به‌سزا ايفا كرد. * ربناي شجريان چرا پخش شود؟ با سيري كه در مواضع يك‏سال‌و‌نيم اخير محمدرضا شجريان داشتيم و بخش‌هايي از گفت‌وگو‌ها و ديدگاه‌هاي صريح وي درباره سياست و مذهب را بيان كرديم، حال جاي اين سؤال اساسي باقي است، فردي كه هيچ‎گونه اعتقادي به نظام جمهوري اسلامي ندارد چرا و به چه دليلي بايد صداي او از رسانه ملي پخش شود؟ شجرياني كه با مواضع ضد انقلابي خود به نوعي وطن فروشي را در رسانه‌هاي جهان بعينه به نمايش گذاشت و در هر كشوري و در هر رسانه‌اي طبل رسوايي جمهوري اسلامي را به‏زعم خويش نواخت و حتي اوج بي‎اعتقادي خود را به امام امت، آن مراد ملت ايران نشان داد، چه ضرورتي دارد كه صداي چنين فردي كه با صراحت به باورهاي اعتقادي مردم ايران تاخته است، اينك در پاي سفره ارزشمند افطار پخش شود و به راستي چرا بايد ملت ايران با صداي فردي كه به ارزش‌هاي آنها خيانت و توهين كرده است، روزه خود را افطار كنند؟ در يكي از يادداشت‌هايي كه چند روز پيش در يك روزنامه مدعي اصلاح‌طلبي به چاپ رسيده بود، نويسنده ميان هنر شجريان و مواضع سياسي او تمايز قايل شده بود و خواسته بود كه مسئولان اين دو مقوله را با هم مخلوط نكنند! اين در حالي است كه جناب شجريان اين دو مقوله را آنچنان با هم مخلوط كرده كه اينك به هيچ عنوان نمي‌توان ميان آنها نقطه تمايزي قايل شد. مگر مي‌شود صداي ربناي شجريان آن هم در لحظه افطار را شنيد اما به ياد انتقاد او به پخش تصوير امام خميني (ره) بر روي آهنگ‌هايش نيفتاد؟ مگر مي‌شود پس از يك روز روزه‌داري، در لحظه افطاري صداي شجريان را بشنويد اما ياد مواضع ضدانقلابي او شما را آزار ندهد؟ بر همين اساس با صراحت تمام مي‌‌توان اذعان كرد كه امروز افرادي خواستار پخش صداي ربناي شجريان از صدا و سيماي جمهوري اسلامي هستند كه كمترين اعتقادي به نظام و انقلاب اسلامي ندارند چرا كه اگر كمترين دلبستگي به جمهوري اسلامي در هر فردي وجود داشته باشد بدون شك تحمل شنيدن صداي شجريان آن هم در لحظه افطار را ندارد و اميدواريم كه رسانه ملي، همچنان كه تاكنون اين صدا را پخش نكرده همچنان بر اين موضع خود استوار و پا برجا بماند.

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 477 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:32

 



جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 472 تاريخ : دوشنبه 22 تير 1394 ساعت: 10:32